ارام مینشینم
موهایم را به باد میسپارم
وقتی دستی نیست تا موهایم را ببافد
پس بگذار باد لا به لای موهایم
بپیچد تا
حس تنهاییم اندک گردد
افتاب گونه هایم را نوازش میکند
جای اینکه دستی باشد تا
نوازشگر گونه هایم باشد
و ارام و بی صدا
امواج دریا را تماشا میکنم
و با امواج سخن میگویم
جای سخن گفتن با کسی
که مرا دوست بدارد و بخاطرم
تمام دیوانه بازیهایم را تحمل کند