ترنم احساس اینجا جایی است که اشعار خودم و یک سری از دوستان هم گذاشتم امیدوارم تمام کسایی که میایند و به وبلاگ سر میزنند از تمام صفحات بازدید کنند و تمام اشعار و دلنوشته ها را مطالعه بفرمایند.
| ||
به تنهایی از نیمکت فاصله میگرفت به عقب برمیگشت منتظر بود شاید فقط کمی دیر کرده هوا سرد بود برگهای پاییزی همه جا ریخته بودند نیمکت برایش تنها میعادگاه بود هر روز مینشست و به تمام رهگذران مینگریست شاید یکیشان او بود ولی او به تماسهایش به پیامهایش جوابی نمیداد تنها با دلی شکسته به نیمکت خالی مینگریست و اهسته دور میشد [ سه شنبه 92/12/13 ] [ 4:16 عصر ] [ ایناز ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |