ترنم احساس اینجا جایی است که اشعار خودم و یک سری از دوستان هم گذاشتم امیدوارم تمام کسایی که میایند و به وبلاگ سر میزنند از تمام صفحات بازدید کنند و تمام اشعار و دلنوشته ها را مطالعه بفرمایند.
| ||
مداد رنگیها را در دست گرفته به اتاق بزرگ خیره مانده بود تمام مداد رنگیها را با اشتیاق در اغوش گرفته بود منتظر بود تا انتخاب شود اینگونه خانواده ای داشت گرم و پر مهر صدای رفتن پا را که شنید تمام مداد رنگیها از دستش فرو ریخت دستی نبود تا برشان دارد تنها چشمانش را ارام بست بعد از ان دیگر کسی برق شادی را در چشمانش ندید دیگر کسی مداد رنگیها را ندید تمام کاغذها سفید بود این شد نقاشیش برای همیهش کاغذی سفید و تنها چند قطره کوچک اشم جای دستان کوچک که کاغذ را فشار میداد [ چهارشنبه 93/3/28 ] [ 7:24 عصر ] [ ایناز ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |