اهرمن بر سفره? تقوی نمیشد میهمان

زآن که می‌دانست کآنجا جای مهمانی نبود


پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج

توشه‌ای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود


چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف

چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود


خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار

ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود


شه نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی ناخدای

ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود


باید این انوار را پروین به چشم عقل دید

مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود



پروین اعتصامی